حتی در سقوط تو نیز
می توان
معنای پرواز را درک کرد...
بعد التحریر:
سقوط، نه به معنای سقوط روحانی! به معنای پریدن از یک ارتفاع...
حتی در سقوط تو نیز
می توان
معنای پرواز را درک کرد...
بعد التحریر:
سقوط، نه به معنای سقوط روحانی! به معنای پریدن از یک ارتفاع...
حبیب من...
"تو" مرا به آرزوی حبیب1،
که خود بدان نرسیده بود،
رساندی!
نمی خواهی مرا به آرزویم،
که حبیب هم بدان رسید2،
برسانی...؟
بعد التحریر:
1. حبیب بن مظاهر در عالم مکاشفه به یکی از بزرگان گفته بود تنها آرزویی که دارم این است که دوباره زنده شوم و در مجلس عزای سالار شهیدان شرکت کنم...
2. شهادت...
3. دعایی...
برای مبارزه با تو،
که قد ناچیزت را در برابر ولیّ امرم علم کرده ای،
از هیچ چیزم مضایقه نمی کنم!
بهشت من آنجایی است
که ولیّ امرم گام بردارد...
گاهی اوقات "هیچ چیز"،
می شود بنیان و اساس "همه چیز"...
مثل "خلأ" چشم های تو...
مثل "ایمان" من...
حتی به "بد"ترین ها هم که نگاه میکنم،
تو "خوب"ترین را می بینم!
انگار تو را روی چشمانم حک کرده باشند...
خدا،
حتی نزدیکان عزیزانش را نیز،
گلچین میکند...
دیگر چه برسد به خود "آنها"1...
بعد التحریر:
1. شهدا...
2. به بهانه ی پرواز "عزیز"ی...
3. دعایی...تا به حال کنار کسی نبوده ام که خبر شهادت نزدیکانش را می شنید...
سردرگمی عجیبی بود!
نمی دانی تسلیت بگویی یا تبریک...
چشمانی تر می بینی، همزمان که لب هایی خندان...
بعد التحریر:
1. به بهانه ی پرواز "عزیز"ی...
2. دعایی...اشک را می بینی...
ولی گریه را، نه!
حکایت غریبی است اشک بر شهید...
بعد التحریر:
1. به بهانه ی پرواز "عزیز"ی...
2. دعایی...
بعد التحریر:
بغض معنیش آن نیست که حرف نداری!
داری...
ولی در گلو جا خشک کرده است...